چندسال پیش، بازرگانی قدرت عشق را به من خاطر نشان ساخت. در آن وقت، سرگرم نوشتن یک رشته مقاله دربارهی ثروت و توانگری بودم. وقتی او دربارهی مقالاتم شنید، از من پرسید: « دربارهی عشق چه نوشته ای؟» حیرت زده پاسخ گفتم: « دربارهی عشق؟ اما مقالات من که دربارهی ثروت و توانگری است.» بازرگان که مردی سهامدار بود گفت: « میدانم. اما تا مقاله یی دربارهی قدرت عشق و قانون محبت و نیکخواهی ننویسی که مقالههایت کامل نمیشوند. محبت بزرگترین راز کامیابی است.»
آنگاه دربارهی قانونی که خودش برای گشودن گرهها یافته بود، چنین گفت: « هرگاه فردی را میبینم که گرفتار مشکلات است، آرام مینشینم و برایش موهبت محبت را میطلبم. پس از چندبار تکرار عبارتهای تاکیدی گویی جریان برق روشن میشود و آن فرد با این جریان هماهنگ میگردد. معمولاً افراد با گرایشها و رفتاری هماهنگ، به سرعت پاسخ مثبت میدهند. اگر نه، باید به تکرار عبارتهای تاکیدی بیشتری ادامه داد. اما دولت عشق، بی تردید ثمراتی نیکو و هماهنگ به بار میآورد.
در سالهای اخیر، چه بسیار دربارهی قدرت کامیابی بخش عشق شنیده ام. روانپزشکی برجسته گفته است که بزرگترین نیاز بشر، نیاز به عشق و محبت است و هیچ انسانی بدون آن نمیتواند سر کند. اگر آدمیبه زندگانی خالی از عشق ادامه دهد میپوسد و تباه میشود. محبت عظیمترین قدرت روی زمین است.
شنیدن دربارهی قدرت عشق تازگی ندارد.« روانشناس اعظم» سدهها پیش ندا در داد و گفت: « در پی محبت بکوشید، که از میان سه فضیلت بزرگ ایمان و امید و محبت، محبت بزرگتر است.»
در باب سیزدهم رساله اول پولس رسول به قرنتیان میخوانیم:
« اگر به زبانهای مردم و فرشتگان سخن گویم و محبت نداشته باشم مثل نحاس صدا دهنده و سنج فغان کننده شده ام. و اگر نبوت داشته باشم و جمیع اسرار و همهی علم را بدانم و ایمان کامل داشته باشم به حدی که کوهها را نقل کنم و محبت نداشته باشم هیچ هستم. و اگر جمیع اموال خود را صدقه دهم و بدن خود را بسپارم تا سوخته شود و محبت نداشته باشم هیچ سود نمیبرد. محبت حلیم و مهربان است. محبت حسد نمیبرد، محبت کبر و غرور ندارد. اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمیشود. خشم نمیگیرد و سوءظن ندارد. از ناراستی خوشوقت نمیگردد ولی با راستی شادی میکند. در همه چیز صبر میکند و همه را باور مینماید. در همه حال امیدوار میباشد و هر چیز را متحمل میباشد. محبت هرگز ساقط نمیشود و ... »
چه بسا با مقالهی مشهور هنری دراموند دربارهی رسالهی پولس آشنایی داشته باشید. دراموند در مقاله اش محبت را «عطیه» و «موهبت متعالی» میخواند و مینویسد:
« امتحان نهایی دین، دینداری نیست؛ محبت است. در زندگی به پس که مینگرید میبینید لحظههای خطیر، لحظههایی که به راستی زندگی کرده اید، لحظههایی هستند که با عشق و محبت دست به کاری زده اید.»