در آن برنامهی تلویزیونی پرمخاطب، بین گپ و گفتی که بین شان لبخند را هم بر چهره مینشاند مهمان برنامه به حال و روز و وضع این روزهایمان اشاره میکند:« این روزها نمیتوانم آنطورکه دلم میخواد کارهایم را انجام بدهم! کرونا معضل شده و این قرنطینه خیلی سخت میگذره؛» دوباره در فاصلهای بعدتر مجری برنامه میپرسند:« اگر بخواهید در این شرایط به مردم امید بدهید چه خواهید گفت: و از آنجایی که مهمان عزیز برنامه به ویژگی امیدوار بودن خود و البته که به بحرانی بودن اوضاع هم اشاره دارد میگویند:« این شرایط بحرانی هم که بگذرد، دوباره همه چیز به حالت اول برمیگردد و ما میتوانیم دوباره همهی آرزوها و رویاهایمان را داشته باشیم.»
آخرین مطلب سال 98داریم به آخر 98 نزدیک میشویم. وقتش رسیده تقویم مان را ورق بزنیم. خاطرات بد و خوب امسال مان را مرور کنیم. خودمان را به چالش دستاوردها یا شکستهایمان دعوت کنیم. به روی تلاشهایمان لبخند بزنیم. وقتش رسیده گرد و خاک دلمان را بتکانیم، اگر فرصت کردیم سال جدیدمان را ورق بزنیم و برنامهها و تصمیمات مهمش را بنویسیم.
دانلود سرود حاج محمود کریمی به نام پا تا سر پیغمبر ولادت امام علی (ع)بسیاری از ما وقتی به گذشته برمیگردیم و خاطراتمان را مرور میکنیم یادمان میآید گاهی آنقدر تحت تاثیر احساساتمان قرار میگرفتیم که دیگر حتی از صحبت در مورد مسائل خود و تقاضای کمک منصرف میشدیم . قدمیهم برای کنترل احساساتمان برنمیداشتیم و حتی به دنبال روش بهتری برای برخورد عاقلانه با آنها نبودیم. با اینکه سالها میگذرد هنوز هم فکر کردن به مسیری که آن روزها به عنوان یک نوجوان و یا جوان پیش رو داشتیم آشفته مان میکند.
عنوان دومین مطلب آزمایشی مندلم میخواد از سوگ بگم؛
مانتو بهاره برای عید 99عدهای دوست در یک میهمانی شام گرد هم جمع شده بودند. هر یک از آنها خاطراتی از گذشته تعریف میکردند.
یکی از علل اختلافات زناشویییادمه سنم که کمتر بود همهی آدما رو آبی آبی میدیدم. درست مثل آسمون صاف و زلال و شفاف. هیچ وقت فکر نمیکردم غیر این ممکنه وجود هم داشته باشه. درس دانشگاهم که تموم شد به سفارش یکی از همکارای خواهرم وارد مدرسهی سما شدم. سما مقطع دبیرستان و البته دخترونه! حتماً میتونید تصور کنید یک تازه فارغ التحصیل از محیط گرم و نرم دانشگاه که طبیعتاً زمان ما خیلی دانشگاه بهشت بود وقتی وارد دنیای بی شرف کار میشه چقدر همه چیز واسش عجیب میاد. پر از انرژی و هیجان بودم. هیجان و انگیزه. کارم رو با ذوق تمام انجام میدادم. مسئول سیستم قبلی اونجا خانمیبود که باردار شده بود و باید میرفت مرخصی زایمان!
یکی از علل اختلافات زناشوییتعداد صفحات : 1