بخشش و گذشت، نیاز به طی کردن یک پروسهی روانی دارد. به این معنا که مکانیزم مغز نیاز به یک سری دستورات شناختی و روانی دارد تا بتواند به انتهای مسیر یعنی بخشیدن دیگران برسد بدون آنکه در حافظه بماند و دوباره در طول زندگی آن را یادآوری و به حافظه بیاورد.
ᴬⁿᵈ ˢʰᵉ'ˢ ᵍⁱʳˡ ᵒᶠ ˢᵃᵗᵃⁿبازی روانی من خوبم، تو بدی!
در روح به پرواز و در خویش به آوازیحتماً شما هم مثل من دیده اید آدمهایی را که عاشق میشوند. به رفتارهایشان دقت کرده اید؟ قطعاً اگر رفتاری حاکی از عاشق بودن و عاشق شدن نشان نمیدادند شما نمیتوانستید رفتارهای آن فرد عاشق را در خاطرات تان ثبت کنید و به آن مفهومیبدهید تحت عنوان عاشقی. اصلاً این رفتارها هستند که به شخصیت ما معنا میدهند. مثلاً من در خاطراتم و تجربههای بالینی ام میدانم یک روزی آن شخص کسی را بسیار دوست داشت و برای آن عشق چه اندازه فریاد میزد تا همه بدانند او هم عاشق شده است و با آن عشق باید به دیگران معنای دوست داشتن را نشان بدهد و ما هم یاد گرفتیم عشق یعنی اینکه دیگران بدانند در زندگی من شخصی هست که من او را آن چنان دوست دارم که گاهی رفتارهای عاقلانهای نمیتوانم از خودم نشان بدهم. همین است که گاهی با این جملات هم فرد عاشق را معنا میکنند: « آدم عاشق که میشه، کور میشه!»، « آدم عاشق، دیوانه است!»، « عشق، چیزی شبیه به جنون است. آدم عاشق جنون عاشقی دارد!» و چیزهایی مثل این که همه مان در زندگی شنیده و دیده ایم.
وارد نقش هایی که دیگران به ما میدهند نشویممیان خاطرات نفس میکشد. لابلای همان روزهای به ظاهر خوب که برای لحظاتی تمام هدفها و خواستهها هیچ اهمیتی نداشتند و تو بودی و تمام روزهایی که انتظارت را میکشیدند.
وارد نقش هایی که دیگران به ما میدهند نشویممرگ جایی میان زندگی است. پنجره را باز میکنی، بوی بهار به مشام میرسد. انگار نه انگار که تا یک ماه قبل نشانی از بهار نبود. طبیعت با مرگ، زندگی میکرد. لابه لای شاخههای خشک درختان و برگهایی که چندین ماه قبل درختان را به کما برده بود با ریزش پاییزی.
سوالات ضمن خدمت شیوه های مؤثر تشویق و تنبیه در تعلیم و تربیتتعداد صفحات : 1